در حال بارگذاری ...
...

رامونا شاه:

برای رسیدن به یک نقش باید وقت گذاشت

رامونا شاه:

برای رسیدن به یک نقش باید وقت گذاشت

رامونا شاه که این شب‌ها با بازی در چهار نقش در نمایش «هفت‌خاب» روی صحنه می‌رود، تعدد حضور در چند نمایش به طور همزمان را از آفت‌های بازیگری امروز تئاتر می‌داند که باعث افت کیفی نمایش‌ها می‌شود.

به گزارش ایران‌تئاتر، رامونا شاه این شب‌ها با حضور در نمایش «هفت خاب» در چهار نقش رودابه، رخش، اژدها و رستم به کارگردانی مژده زمانی در عمارت نوفل‌لوشاتو روی صحنه است. شاه در این گفت‌وگو درباره وضعیت بازیگری در تئاتر امروز ایران توضیح داد. 

شاه در ابتدای سخنانش با اشاره به لزوم توجه به شاخصه‌ها و ویژگی‌های بازیگری گفت: اولین سؤالی مهمی که در مبحث بازیگری چه در مقام هنرجو و چه در مقام هدایت‌گر یک کلاس یا ورکشاپ هنری با آن سروکار داریم همین است که یک بازیگر برای حضور روی صحنه باید چه ویژگی و شاخصه‌هایی داشته باشد اما چیزی که این روزها می‌بینم این است که هیچ‌یک از این دو گروه، نه آموزش‌دهندگان و نه آموزش‌گیرندگان به اندازه کافی روی این مبحث و جزئیات و شاخه‌های آن مکث نمی‌کنند. معمولاً خیلی کلی می‌گوییم: بدن و بیان خوب که این خوب ابتدا به ساکن و طبق توافق اکثریت، عموماً به زیبایی، تناسب اندام و قدرت بدنی، صدای زیبا و درست ادا کردن کلمات معنی می‌شود که فقط و فقط تا حدودی درست است و موضوع عمیق‌تر و درونی‌تر از این حرف‌هاست.

او ادامه داد: به نظرم همانطور که از بزرگ‌ترها آموخت‌ام، زیبایی ریشه در آگاهی و اشراف بر پتانسیل موجود در هر چیز و در هر شخص و استفاده درست و به جا از توانایی‌ها و امکانات دارد. با آگاهی و اشراف کامل بر توانایی‌ها و امکاناتی که داریم، اعم از فیزیکی و ذهنی و اینکه چگونه و تا چه حد، بسته به موقعیت از این امکانات استفاده درست و به جا بکنیم به زیبایی می‌رسیم. منظور از بدن خوب روی صحنه لزوماً اندامی که با استانداردهای تعریف و تعیین شده از زیبایی، سنخیت داشته باشد نیست و قویاً و قاطعانه اعتقاد دارم که روی صحنه آگاهی و هوشیاری و هوش است که حرف اول را می‌زند و نه هیچ چیز دیگری. اما اینکه «عمیقاً منظور از آگاهی چیست؟» بسیار فراتر از توجه به ایست صحنه‌ای و رعایت میزانسن و توجه به ویژگی‌های رفتاری و گفتاری کاراکتر و غیره و ذلک است...

این هنرمند افزود: اولین لازمه یک حضور درست و آگاهانه روی صحنه، پرسیدن این سؤالات از خودمان است که: «اصلاً برای چه روی صحنه می‌روم؟» «چه ویژگی‌ای من را از سایر افراد متمایز می‌کند؟»، «چرا فکر می‌کنم، تماشایی هستم؟» چرا مردم باید پول و وقت‌شان را صرف تماشای من بکنند؟» پاسخ صادقانه به هر یک از این سؤالات دریچه‌هایی را روی ما می‌گشاید که تازه می‌فهمیم چرا می‌گویند «کار تئاتر و بازیگری بعد از کار معدن، سخت‌ترین کار دنیاست.»

او در پاسخ به این سوال که با توجه به آنچه به عنوان اصول بازیگری می‌شناسیم، عملکرد بازیگرانی که هم‌اکنون روی صحنه‌های تئاتر حضور دارند؛ را چگونه ارزیابی می‌کند، گفت: با توجه به ۴ سؤالی که در بالا مطرح کردم، متأسفانه نمی‌توان نظر مثبتی نسبت به عملکرد دوستان بازیگر و علی‌الخصوص آن‌هایی که بعضاً از قضا خیلی هم صاحب نام شده‌اند، داشت. بازیگری یعنی خود را در قالب‌های مختلف ریختن و جاری شدن یعنی سیال بودن به معنی واقعی کلمه تا جایی که بتوانیم از خودمان دور شویم و شکل و فرم قالب را به خود بگیریم. اینها که می‌گویم، شعر و تمثیل نیستند، حقیقت‌اند و شدنی هستند ولی مسیر سختی را پیش روی منِ بازیگر می‌گذارند. برای رسیدن به یک نقش باید وقت گذاشت. ابعاد روانکاوانه و جامعه‌شناسانه نقش را براساس خاستگاه کاراکتر کشف و چگونگی تأثیر و نمود آنها در وجود شخص را پیدا کرد و حالا از اینجا به بعد بازیگر باید در همذات‌پنداری با کاراکتر همه اینها را در خود پیدا و مال خود کند تا بتواند حضوری تأثیرگذار روی صحنه داشته باشد.

بازیگر نمایش «هفت خاب» بیان کرد: این تأثیرگذاری پاسخ سؤال اول من است: «اصلاً برای چه روی صحنه می‌روم؟» ما سفیران فرهنگ و هنریم و در قبال ارتقای سطح آگاهی جامعه از هر حیث، مسئولیم. هدف از روی صحنه رفتن این است که با خلق لحظات دراماتیک و بازسازی حال و هوای عمیق‌ترین لایه‌های وجودی کاراکتر در آن لحظات بر عمیق‌ترین لایه‌های وجودی مخاطب و تماشاچی، رسوخ کرده و تأثیر بگذاریم و همه در کنار هم کاتارسیس را تجربه کنیم و این کاتارسیس جمعی همان چیزی ست که موجبات ارتقای سطح فرهنگ جامعه را به بهترین شکل فراهم می‌آورد، درک تبعات هر آنچه که نامش را زندگی می‌گذاریم.

او ادامه داد: حال اگر ملاک‌مان برای بازیگر خوب و موفق بودن این است که مدام از این سالن به آن سالن برویم یا از این لوکیشن فیلمبرداری به بعدی برسیم خب قطعاً مجال رسیدن به این مهم، این لذت بی بدیل و سعادت را از خود و تماشاچیان دریغ کرده و می‌کنیم.

این هنرمند با اشاره به بازیگرسالاری در تئاتر امروز افزود: سالار بودن در هر کار و امری اگر بر اساس شایستگی‌ها باشد، نه تنها بد نیست که می‌تواند بسیار سازنده و الهام بخش باشد اما نکته‌ای که همه ما به خوبی می‌دانیم، در سرزمین ما شایسته سالاری وجود ندارد و رابطه‌سالاری، پول‌سالاری، پول‌ساز بودن، زورگو بودن و توانمندی‌هایی از این دست تعیین کننده هستند.

رامونا شاه بیان کرد: در جایی که با توجه به وضعیت اقتصادی اولین دغدغه در تولید یک نمایش بازگشت مالی در کوتاه‌ترین مسیر و در کمترین زمان است، بازیگران حوزه تصویر که مردم برای دیدن شان از نزدیک به سالن‌های نمایش می‌آیند، بهترین کاتالیزور برای این گردش مالی می‌شوند. خب این هم اگر بر اساس شایستگی‌های یک بازیگر اتفاق بیفتد، هیچ اشکالی ندارد، اما اشکال آنجایی پیش می آید که به یکباره آنقدر روی یک نفر مانور می‌دهیم و در هر جا و هر کار و هر مدیومی از او استفاده می‌کنیم که دیگر دل تماشاچی را می‌زند.

این بازیگر، با بیان اینکه تنوع و نوآوری از اولین و مهم‌ترین جاذبه‌های کارهای هنری است، گفت: وقتی هر طرف را که نگاه می‌کنیم، یکسره با چند چهره و اسم تکراری مواجه می‌شویم، حتم داشته باشید که این وضعیت به آسیب و افت مخاطب ختم می شود. چرا...!؟ چون یک بازیگر هرقدر هم که باهوش و توانمند باشد، نمی‌تواند در فواصلی اینچنین نزدیک به‌طور کامل از یک نقش خالی شود و جزییات نقشی دیگر را در خود پیدا کند و لاجرم به تکرار می‌افتد. این خود باعث افت کیفیت و افت تماشاگر می‌شود و او به‌تدریج تماشای آثار هنری را در هر مدیومی که باشد، رها می‌کند.

او بیان کرد: از طرفی این حضورهای تکراری و هیچ بازی خاصی ارائه ندادن‌ها، کار بازیگری را به حدی ساده و دم دستی جلوه می‌دهند که افراد با اندک توانایی‌ای مثلاً در جوک گفتن یا با لودگی و مسخره بازی و تقلید لهجه و یا صرف داشتن جمال و ویژگی‌های خاص خدادادی در چهره و البته بسیاری به خاطر داشتن پول و امکان خرید نقش، می‌خواهند بازیگر شوند. نتیجه این مسیر منجر به کارهای زیاد بی‌کیفیت و بی‌هدف می‌شود که می‌‌توان هر اسمی برآن‌ها گذاشت، به جز کالای فرهنگی و هنری.

این هنرمند با اشاره به اینکه بی‌شک حضور همزمان در پروژه‌های متعدد، هم کیفیت کار خود بازیگر و هم کیفیت کار هم بازی‌هایش را پایین می آورد، گفت: در تجربه‌ای مشابه در یک اجرا به دلیل نداشتن تمرین و تمرکز کافی تا ۱۰ شب اول در هر اجرا من و پارتنرم روی صحنه نگران بودیم که مبادا چیزی را جا بیندازیم و این اصلاً حس خوبی نیست. به نظرم راه حل‌های زیادی برای حل مشکلاتی که همه ما بر آن‌ها واقف هستیم، وجود دارد، مثل بستن قراردادهایی که حضور همزمان بر سر دو کار را ممنوع می‌کنند یا منوط کردن پرداخت دستمزدها به شرایط مورد نظر و بسیاری از راه حل‌های دیگر، اما موضوع این جاست که آیا حقیقتاً می‌خواهیم به راه حلی برسیم یا ترجیح می‌دهیم در قبال گرفتن امتیازاتی از طرف مقابل چشم‌مان را بر معضلاتی این چنینی ببندیم و به همین شیوه و مسیر ادامه بدهیم. 

او با اشاره به شکل تشویق تماشاگران تاکید کرد: تماشاگر با شکل تشویقش در پایان نمایش با هنرمندان گفت‌وگو می‌کند.اهمیت تشویق ایستاده به قدری است که در همه جای دنیا به تیتر خبر تبدیل می‌شود. مثلاً می‌نویسند: تماشاچیان به مدت ۱۲ دقیقه متوالی چارلی چاپلین را ایستاده تشویق کردند. یعنی آنقدر برای این فرد و هنرش احترام قائل بوده‌اند که به احترامش ۱۲ دقیقه برخاستند و دست زدند. حالا خودتان بگویید: آیا همه کارهایی که می‌بینیم استحقاق چنین احترام و تشویقی را دارند...!؟ بیایید کمی به دور از ترس و تعارف صداقت در برابر خودمان و دیگران را تمرین کنیم.

گفت‌وگو: نگار امیری