در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به اجرای «برادران کارامازوف»

جوانه زدن معاصریت در ملال قرن نوزدهمی

نگاهی به اجرای «برادران کارامازوف»

جوانه زدن معاصریت در ملال قرن نوزدهمی

امید طاهری: تصور کنید قرار است با کسی که می‌شناسیدش بر سر موضوعی گفتگو کنید. مثلا درباره یک رمان. شاید حتی درباره رمان «برادران کارامازوف». شما و او نسبت به موضوع بحث آگاهی و دانش کاملی دارید. چنین گفتگویی، قطعا از محدوده کلمات و جمله‌ها فراتر خواهد رفت. منظور و نظرها از راه‌های مختلف منتقل خواهد شد. پای حرکات به میان خواهد آمد. یک اشاره، یک لبخند، و حتی سکوت، حاوی معنا خواهد بود.

در چنین گفتگویی دیگر نیازی به وسط کشیدن پای بدیهیات نیست. نیازی نیست همه چیز را توضیح دهید. نیازی نیست بر سر تفاسیر توقف کنید. در چنین گفتگویی که بر پایه فهم و دانش درست شکل گرفته باشد، تفسیر گریزی روی خواهد داد و درک عمیق از هر نوع گفتار و رفتار و احساساتی، مبنای ارتباط خواهد شد. 

اجرای اشکان خیل‌نژاد و گروهش، اقتباسی چند وجهی از رمان داستایفسکی است که با مخاطب خودش چنین برخوردی دارد. این اجرا نهایت احترام به مخاطب تئاتر است. مخاطب را در الگوی ارتباطی خودش، دارای فهم و دانش و درک کافی محسوب می کند و با چنین پیش‌فرض محترمانه و ارجمندی ساختمان خود را بنا می‌کند. 

این اقتباس آزاد، در بند هیچ یک از ویژگی‌های معنایی و فرمی رمان باقی نمی‌ماند و آزادانه از سکوی رمان داستایفسکی پرواز بلند خودش را آغاز می‌کند و تنها به فرم و قراردادهای خودش پایبند است. به همین دلیل است که بافندگی نمی‌کند، باری به هر جهت نیست، از هر دری سخنی نمی راند و در نهایت یک اثر مستقل و با هویتی تازه زاده می‌شود که حتی شاید بتوان آن را بدون نام و یادی از رمان معروف برادران کارامازوف نیز به رسمیت شناخت.

نمایش اشکان خیل‌نژاد در زیرساخت خودش فونداسیونی به قدرت ادبیات کلاسیک جهان بنا می‌کند و در قامت خود و حرکت بلند بالایش جستجوگرانه در مطالعات اجرا و قدرت‌های بی‌بدیل اجرای نوین قد می‌کشد. 

اقتباس خیل‌نژاد از رمان داستایوفسکی دست و پا بسته رمان نمی‌ماند و کاملا به سمت اجرا گرایش دارد. اگر چه به خوبی از ظرفیت‌های رمان برای غنی کردن اجرایی حدودا شش ساعته بهره می‌برد. در رمان داستایفسکی روابط خانوادگی، اخلاق، فلسفه، مذهب، بیماری‌های فردی شخصیت‌ها، ایمان، ذات آدمی و شک، مورد توجه قرار دارد. در بُعد محتوایی اقتباس خیل‌نژاد برای صحنه، علاوه بر اینها، مسائل روز انسان معاصر در جغرافیای زیستی‌اش نیز مورد توجه قرار می‌گیرد. اما آنچه بیش از همه، با کنار هم قرار گرفتن اجزایی همگون، ساختمان کلی نمایش اشکان خیل‌نژاد را بنا کرده، توجه ویژه به امکانات فوق‌العاده اجرا و اجراگری است. اجرایی مبتنی بر ماهیت تئاتر و نه مجذوب در توانایی‌های مجرد بازیگری یا جاذبه‌های سیرک‌گونه.

برای مخاطب تئاتربین از ابتدای اجرا شاید یک سوال مهم به وجود بیاید. اینکه چگونه قرار است شش ساعت اجرا، بی آنکه در دام تکرار، ملال، سیرک و سایر فوت و فن‌های کارگردانی بیافتد، دوام بیاورد. این سوال رفته رفته رنگ می‌بازد چرا که صحنه به صحنه، رخدادها، قصه‌ای که در لایه‌های زیرین اجرا جریان دارد و جادوی اجرا، مخاطب را در یک وضعیت ویژه قرار می‌دهد که شاید تا کنون به این شکل تجربه‌اش نکرده. چیزی که در نهایت، قدرت صحنه، اجرا و قدرت تئاتر را به رخ می‌کشد و اثبات می‌کند اگر عناصر یک اجرا درست کار کنند، آنوقت دیگر شش ساعت یا حتی بیشتر از شش ساعت هم می‌تواند ملال‌انگیز نباشد. اما آنجا که چیزی وجود نداشته باشد و عناصر اجرا ناهمگون باشند، کمتر از نیم ساعتش هم زیاد است. 

اجرای برادران کارامازوف را طولانی بودن آن منحصر به فرد نمی‌کند. چه اینکه زمان در اجرای این نمایش برآیند تمرینات اثر، رویکرد اقتباسی نسبت به رمان و امکاناتی است که اجرا در پیوند با متن به وجود آورده است. ظرفیت‌های به وجود آمده در اثر قابلیت قرار گیری در پهنه ی اجرا را دارد و به نظر نمی‌رسد صحنه‌ای می‌توانست حذف یا اضافه شود. اگر چه تایم بلند اجرا در نسبت با مخاطب و عمل تماشا، یک وضعیت تازه به وجود آورده است. پیش از این در جشن هنر شیراز، اجرای «کوهستان کا» از رابرت ویلسون بدون وقفه هفت شبانه روز اجرا می‌شود. در آن اجرا الزامی به حضور دائمی از ابتدا تا انتهای اثر نبود و مخاطب می‌توانست در هر زمانی از اجرا تماشاگر اثر باشد. اینکه تراژدی های یونان باستان یک شبانه روز یا بیشتر به طول می‌انجامید یا پیش از این چه نمایش‌هایی در ایران با زمانی بیش از سه ساعت روی صحنه رفته‌اند، بحث دیگری است. در خصوص اجرای برادران کارامازوف، مساله بیشتر ناظر بر رویکرد اجرایی گروه، تجربه عملی مطالعات اجرایی نوین و معاصریت اجراست. همه اینها مخاطب شتابزده و تمرکززدایی شده ی امروز را در یک وضعیت تازه در نسبت با صحنه قرار می‌دهد. 

به نظرم مخاطبی که انتخاب می‌کند تماشاگر نمایش شش ساعته برادران کارامازوف باشد، در وضعیت امروز، به نوعی دستش را به شاخه‌ای بند می‌کند تا از ابتذال زمانه خودش را بیرون بکشد. پذیرش اینکه دنیای امروز دنیای متن‌های کوتاه، حرف‌های کوتاه و رفتارهای کوتاه است، خود به خود تن دادن به کوتاهی زمانه است. خلاف آمد این وضعیت، تمرکز و خیمه زدن در رگ اندیشه و فرم ناب است تا مگر بتوان خلاف جریان ابتذال حرکت کرد یا حداقل با آن همراه نشد. 

بدون شک قدرت اجرایی بازیگران این نمایش، از نقاط قوت اثر است. مجموعه‌ای از بازیگران توانا که حفظ انرژی اجرا برای شش ساعت، کوچک‌ترین کاری است که روی صحنه انجام می‌دهند. بازیگرانی که اجرایی پر چالش، پر تحرک، به شدت نیازمند توانایی‌های بدنی و حسی، عاطفی را شکل می دهند آنچه توانایی برای چنین اجرایی لازم بوده است را کسب کرده‌اند و به نمایش گذاشته‌اند. 

اشکان خیل ث‌نژاد کاری بزرگ و جسورانه انجام داده است. تجربه‌ای به یاد ماندنی و ماندگار در تاریخ تئاتر ایران. اجرایی شش ساعته با فقط دو در، یک میز، چند صندلی و تعدادی اجراگر که همه چیز اجرا هستند.